آفتاب يزد
«اصليترين مسأله كشور!» عنوان سرمقاله روزنامه آفتاب يزد است كه در آن ميخوانيد:
خبرگزاري اصولگراي فارس ديروز اظهارات رئيس كميسيون فرهنگي مجلس را منعكس كرد كه در بخشي از آن آمده بود: «بايد مراقب باشيم تا مثلاً اين ماجرا كه سه نفر در كهريزك مردهاند به مسئله اصلي تبديل نشود.» اين سخن را ميتوان در كنار برخي اظهارنظرهاي ديگر قرار داد كه در هفتههاي اخير مطرح شده است و تلاش ميكند با يادآوري مصيبتهاي بزرگتر، برخي حوادث تأسف بار را كماهميت جلوه دهد. مثلاً يك مقام اجرايي به جاي پاسخگويي در خصوص ريشه حوادث هوايي، به مردم يادآوري ميكند كه «تعداد كشتهها در حوادث جادهاي چندين برابر تلفات ناشي از سقوط يك هواپيماست.» اما آيا اينگونه توجيهگريها، ميتواند حلال مسائل باشد؟
كيهان
«ديپلماسي مجنون!» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم حسام الدين برومند است كه در آن ميخوانيد:
شصت و چهارمين اجلاس ساليانه مجمع عمومي سازمان ملل متحد از ديروز در شرايطي در حال برگزاري است كه دو موضوع در كانون توجه جامعه جهاني و افكار عمومي دنيا قرار گرفته است و در حاشيه اين اجلاس كه قرار است بزرگ ترين نشست هم انديشي اكثريت قريب به اتفاق كشورهاي دنيا باشد غالب رايزنيها، گفت وگوها و اتخاذ تصميمات احتمالي را معطوف به خود كرده است؛ 1- بحث پردامنه و چالش زاي صلح -بخوانيد سازش- خاورميانه كه از مدتها قبل رسانههاي غربي از ارايه طرح به اصطلاح صلح اوباما دراين باره در حاشيه اين اجلاس خبر داده اند و 2-بحث بر سر مذاكرات كشورهاي گروه 1+5 با ايران كه قرار است در اول اكتبر انجام بگيرد و پيش از آن در حاشيه اين اجلاس مورد بررسي و تبادل نظر كشورهاي مرتبط با اين موضوع قرار خواهد گرفت.
اعتماد
«برادرانه يا پدرانه» عنوان يادداشت روز روزنامه اعتماد به قلم سيدعلي ميرباقري است كه در آن ميخوانيد:
کشور روزهاي خوبي را سپري نمي کند و اگر تدبير و درايت پيشه نکنيم، آينده پرافت و خيز و چالش برانگيزي را در پيش رو خواهيم داشت. مجموعه وقايع و درگيريهاي سياسي بعد از انتخابات دهم رياست جمهوري، دستگيريهاي وسيع اصلاح طلبان، رفت و آمدهاي سياسي شخصيتهاي ملي و محلي و حوزوي به قم و تهران، دادگاههاي حاشيه دار وقايع اخير از يک طرف و فعل و انفعالات منطقه يي اسرائيل و تحولات مربوط به عراق و افغانستان و لبنان از طرف ديگر، ايجاب مي کند که مسوولان و دست اندرکاران جمهوري اسلامي هوشمندانه و آگاهانه عمل کنند.
رسالت
«جهادي مقدس تر» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمدکاظم انبارلويي است كه در آن ميخوانيد:
روز 31 شهريور سال1359 بي آنکه ملت ما حتي يک تير به سوي مرزهاي عراق شليک کرده باشد، ارتش بعث به پشتيباني25 کشور و در راس آن آمريکا و رژيم صهيونيستي در قالب لشکرهاي زرهي و پياده و حمله هواپيماهاي پيشرفته به تاسيسات حياتي جمهوري اسلامي1200 کيلومتر مربع از خاک عزيز ميهن اسلامي را در جنوب و غرب کشور به تصرف خود درآورد.
روز 31 شهريور سال1359 بي آنکه ملت ما حتي يک تير به سوي مرزهاي عراق شليک کرده باشد، ارتش بعث به پشتيباني25 کشور و در راس آن آمريکا و رژيم صهيونيستي در قالب لشکرهاي زرهي و پياده و حمله هواپيماهاي پيشرفته به تاسيسات حياتي جمهوري اسلامي1200 کيلومتر مربع از خاک عزيز ميهن اسلامي را در جنوب و غرب کشور به تصرف خود درآورد. از آن پس تا پايان جنگ که8 سال طول کشيد، جهانيان شاهد تصاوير زيبايي از حماسه و جانفشاني ملت ايران در صيانت از دستاوردهاي انقلاب و حفظ آرمانهاي امام بودند.
ابتكار
«کتاب تاريخ را پاره نکنيد» عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم فضل الله ياري است كه در آن ميخوانيد:
«پادشاهان از کتب تاريخ مدارس حذف ميشوند». اين خبري است که در چند روز اخير در روزنامهها و خبرگزاريها منتشر شده است.جزئيات خبر مي گويد که وزارت آموزش و پرورش قصد دارد که «تاريخ نگاريهاي سياسي و نظامي پادشاهان» را از کتابهاي تاريخي مقاطع راهنمايي و متوسطه حذف کرده و تاريخ جديدي با «رويکرد فرهنگي و تمدن پرور» جايگزين آن کند.
معروف است که ملت ما حافظه تاريخي خوبي ندارد. ملتي که تاريخي طولاني از نام پادشاهان و سلاطين را -خوب يا بد-در ذهن خود دارد و با آن، تحولات گذشته، حال و آينده را پيگيري مي کند.حال تصور کنيد بخشي از اين حافظه نه چندان قوي را طي يک عمل جراحي ناشيانه از دست بدهد.بدون ترديد «اکنون» خود را نخواهد شناخت و نخواهد توانست آينده را نيز پيشبيني کند و بر اساس اين پيش بيني آن را بنا نهد.تاريخ ما اگرچه مملو ازپادشاهان ريز و درشت و عادل و ظالم بوده است اما درکنار آنها نيز فرهنگ سازاني زندگي مي کردند که اگر چه همدل و همزبان نبودند اما در يک همزيستي مسالمت آميز قطعههاي پازلي به نام "تاريخ ايران" را کنار هم گذاشته و تکميل کرده اند.
جمهوري اسلامي
«تحليل سياسي هفته» عنوان سرمقاله روزنامه ي جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد:
هفته جاري با پايان گرفتن ماه مبارك رمضان عيد سعيد فطر به روي مردم آغوش گشود. هر چند وداع با ماه ضيافت الهي خوشايند بندگان مخلص خدا نيست اما حلاوت گفتوگوي عاشقانه با خدا در ساعات اول روز عيد فطر در نماز اين روز و ديد و بازديدها و صله رحمها شكوهي دارد كه روزه داران را به اين وداع راضي مي كند. اين بيت شاعر كه گفته است : « عيد رمضان آمد و ماه رمضان رفت صد شكر كه اين آمد و صد حيف كه آن رفت » ترجمان همين واقعيت است.
دنياي اقتصاد
«چگونه بانكها را خلوت کنيم؟» عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم علي سرزعيم است كه در آن ميخوانيد:
يکي از آشکارترين و ملموسترين جلوههاي بوروکراسي، بانكها هستند.
در اکثر کشورها بانكها منظمترين سازمان اداري به شمار ميروند و به دليل حساسيت نوع رابطهاي که با مردم (يعني رابطه مالي) دارند، دقت و وسواس خاصي را در عملکرد خود بروز ميدهند. بانكها به دليل حجم مراوده خود با توده مردم به شدت در معرض ديد و ارزيابي عموميقرار دارند. به يک معنا شلوغي يا خلوتي بانكها، سرعت عمل يا کندي فرآيند بوروکراتيک همگي شاخصي از وضعيت بوروکراسي در کشور است.
سرمايه
«ضرورت تعادل نقدينگي با رشد اقتصادي» عنوان سرمقاله روزنامه سرمايه به قلم جمشيد پژويان است كه در آن ميخوانيد:
حجم نقدينگي از 68 هزار ميليارد تومان در سال 83 به 200 هزار ميليارد تومان در شهريور 88 رسيده که از افزايش قابل توجهي طي اين سالها حکايت دارد. براي جذب چنين رقم هنگفتي و جلوگيري از تورم بايد برنامه ريزيهاي لازم در بخش توليد صنعتي، کشاورزي و خدمات انجام شود تا متناسب با رشد نقدينگي، رشد توليد ناخالص داخلي و سرمايه گذاري را شاهد باشيم و نقدينگي به عنوان عامل تورم مهار شود و اگر رشد نقدينگي از رشد اقتصادي فاصله زيادي داشته باشد باعث تورم و افزايش سطح عمومي قيمتها مي شود.
مردم سالاري
«طرحهاي جديد و پشتوانه کارشناسي» عنوان يادداشت روز روزنامه مردم سالاري به قلم پژمان موسوي است كه در آن ميخوانيد:
روز گذشته رسانهها از وضع ضوابط و محدوديتهاي جديد در عرضه و فروش لباسهاي خارجي و ممنوعيت به نمايش گذاشتن پاپيون و کراوات در معرض ديد عموم و عدم استفاده از مانکنهاي داراي سر از سوي پليس اطلاعات و امنيت عمومي نيروي انتظامي اخباري را منتشر کردند. بر طبق اين ضوابط که به رئيس اتحاديه پوشاک و لباس تهران ابلاغ شده فروشندگان البسه با 10 مورد محدوديت جديد مواجه شدهاند که بعضا به نظر ميرسد از پشتوانه کارشناسي قوي و مناسبي برخوردار نيست و به همين دليل کمتر کسي، وضع آنها را دليلي بر کاهش گرايش جوانان به اين نوع خاص از پوشش ارزيابي ميکند.